Blah Blah Blah ...!



خبرش داره میپیچه و یکی یکی سر و کلشون پیدا میشه اولیش که فیزیوتراپه بود زنگ زده بودم هماهنگ کنم باهاشون بریم بیرون از اون " عزیزم " اولش معلوم بود خبردار شده سوار ماشین که شدیم شروع کرد چیز لیسی که " خوشگل ترین دخترای این محله و " توی خونه هم که میدیدم داره کرم میریزه رفته بودم رو مبل دور از دسترس همشون نشسته بودم میگفت " گوشت تلخ شدی قبلا رل داشتی الان مشکلت چیه پا نمیدی " دکتر هم کرم می‌ریخت ولی به اون به نسبت علی بیشتر اعتماد داشتم یکم زدیم تو سر و
یه پولی از یه جایی که خیلی منتظرش بودم تو تایمی که خیلی بهش نیاز داشتم میاد به حسابم واسه قرون به قرونش برنامه ریزی کردم اونوقت دقیقا همین تایم باید ی بشه ازم و پول از حسابم برداشت بشه هرچقدرم ناچیز باشه و چقدر زورم گرفته

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

طرفدارن کوردینا موزیک GoodFoods روز حدیث سلکتور دسته راهنما پرسشهای جوانان Miriam جبهه اقـــدام معرفی دستگاه های صنعتی اواری بلیط اتوبوس